دستور خط فارسی

 
 فرهنگستان زبان و ادب فارسی      
 برگرفته از: فرهنگستان زبان و ادب فارسی  
 
 
کلمات کلیدی:   دستور خط فارسی  - خط فارسی - رسم الخط
مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی ویرایش سال1384 /(مقدمه )خط چهره مکتوب زبان است و همان‌گونه که زبان از مجموعه اصول و قواعدى به نامِ "دستورزبان" پیروى می‌کند، خط نیز باید پیرو اصول و ضوابطى باشد که ما مجموع آن اصول و ضوابط را "دستور خط" نامیده‌ایم .

در باب دستور خطّ فارسى، همواره اختلاف سلیقه و مشرب وجود داشته است؛ بعضى طرفدارِ بازگذاشتنِ دستِ نویسنده در انتخاب شیوه نگارش بوده و حداکثر جواز رخصت را تجویز مى‌کرده‌اند و بعضى دیگر، برعکس، گرایش به وضع قوانینى عام و قطعی و تخلف ناپذیر داشته و آرزو مى‌‌کرده‌اند که در عالم خط و کتابت نیز قوانینی شبیه قوانین حاکم بر علایم ریاضیات حاکم باشد. از جهتى دیگر، برخی از اهل فن معایب و مشکلاتِ موجود در خطّ فارسى را تا آن اندازه فراوان و جدی دانسته‌اند که رفع آنها را جز با افزودن و در کار آوردنِ حروف و علایم جدید میسّر نمی‌شمرده‌اند و گروه دیگر کمترین تحوّل و تبدّلى را در خطّ فعلى نپذیرفته و آن را به زیانِ زبان مى‌‌دانسته‌اند.

     فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسىِ جمهورىِ اسلامى ایران، به حکم وظیفه‌اى که بر حسب اساسنامه خود در پاسدارى از زبان و خطّ فارسى بر عهده دارد، از همان نخستین سالهای تأسیس، در صدد گردآورىِِ مجموع قواعد و ضوابط خطّ فارسى و بازنگری و تنظیم و تدوین و تصویب آنها برآمد و در این کار راه میانه را برگزید و کوشید تا در تدوینِ "دستور خطّ فارسى" اعتدال را رعایت کند. نخستین بار، در سال 1372، به ابتکار جناب آقاى دکتر حسن حبیبى، ریاست وقت فرهنگستان، کمیسیونی به مدیریت دکتر على اشرف صادقى و سپس استاد احمد سمیعى، اعضاى پیوسته فرهنگستان، تشکیل شد.[1] این کمیسیون، با تشکیل جلسات متعدّد، دستور خطّ پیشنهادىِ خود را به شورای فرهنگستان تسلیم کرد و شورا با دقّت و کندوکاو وجدّیتِ بسیار، طى 59 جلسه، آن را مورد بحث و بررسى قرار داد.[2] نظر شورا همواره برآن بود که در تدوین و تصویب مجموعه قواعد و ضوابطِ خطّ فارسی، از افزودن حرف و علامت جدید به مجموعه حروف و علایم موجود در خطّ فارسی پرهیز کند و همان‌گونه‌که در ضمنِ نخستین اصل از قواعد کلّىِ دستورِ خطّ مذکور در این دفتر آمده است، سعی کرد تا چهره خطّ فارسى حفظ شود. این اعتدال و احتیاط از آن جهت ضرورى دانسته شده که، به اعتقاد اعضاى فرهنگستان، خط اصولاً طبیعت و ماهیتى دارد بسى پیچیده‌تر از علایمِ علومى مانند ریاضیات، و توقعِ قانونمندىِ مطلق و قاطع از خط داشتن و راه را بر هر گونه استنباط و سلیقه بستن با این طبیعت نا سازگار است. علاوه بر این، فرهنگستان، در بررسی و تصویب قواعد و ضوایط خطّ فارسى، معتقد بوده است که تثبیت قواعدِ متعارف و کمابیش مرسومِ خطّ فارسى، در اوضاع و احوال فعلى، ضرورى تر و سودمندتر است از وارد کردنِ حرف و علامتى جدید که ممکن است با برانگیختن عقاید موافق و مخالف و صف‌آرایى و جبهه گیرى، به اصل مقصود که همانا تثبیت آن قواعد است لطمه جدّی وارد کند.

      فرهنگستان در پى آن بود که تا سر حدّ امکان خط فارسى را قانونمند و قاعده پذیر سازد تا از آشفتگی و هرج و مرج جلوگیرى شود؛ اما از توجّه به طبیعتِ خط به طور کلّی به ویژه طبیعتِ خطّ فارسی و نیز ذوق و  سلیقه و پسند اهل فن غفلت نکرد و، هرجا اِعمال قانون را موجب پدیدآمدن فهرست بالابلندی از استثناها دید، از تصویب و تجویز آن خودداری کرد و، با رعایتِ انعطاف، میدان را برای ذوق و سلیقه بازگذاشت.

       پس از آنکه با بررسیهای طولانی، اصطلاحات لازم در پیشنهادِ کمیسیونِ اولیه اِعمال شد، مجموعه قواعد و ضوابط، پیش از تصویب نهایی، به صورت پیشنهاد در دفتری به نامِ "دستور خطّ فارسى"[3] منتشر گردید و به حضور استادان و صاحب نظران و معلمان و نویسندگان و عموم کسانى که با شیوه نگارش و املای خطّ فارسى سرو کار دارند تقدیم شد تا با ملاحظه آن، رأى و نظر خودرا اعلام کنند و اگر در آن نقص یا خطایى مى‌بینند متذکر شوند.

   بسیارى از مؤسسات علمى و صاحب نظرانى که آن متن پیشنهادى را دریافت کرده بودند از سر لطف در آن تأمل کردند و با ارسال آراء خود فرهنگستان را در تهذیب و تکمیلِ این قواعد و ضوابط یاری نمودند. در پایان مهلت مقرّر، آراء رسیده، که بعضی متضمّن اظهار نظرهاى کلّى و بعضى مشتمل بر جرح و تعدیل و نقدِ قواعد و ضوابط بود، بر حسب نظم موجود در متن پیشنهادی، تفکیک شد و یکجا در مجموعه‌اى نسبتاً مفصّل در اختیار اعضاى شوراى فرهنگستان قرار گرفت. شورا بار دیگر بررسى دستور خطّ فارسى را در دستور کار خود قرارداد و با ملاحظه همه اظهار نظرهاى رسیده از سوی صاحب نظران و نیز اعضاى  پیوسته فرهنگستان، طى ده جلسه به بازنگرى در متنِ پیشنهادیِ اولیه پرداخت و سرانجام "دستور خطّ فارسى" را در جلسه دویست ویازدهم خود در تاریخ30/4/80 تصویب کرد و آن را برای تأیید و تنفیذ به حضور ریاست محترم جمهور و ریاست عالیه فرهنگستانِ زبان وادبِ فارسىِ جمهورىِ اسلامى ایران تقدیم کرد.

      در این مقدمه، توجه خوانندگان را، پیش از آنکه به قواعد خطّ فارسى مذکور را در این دفتر نظر کنند، به چند نکته جلب می‌کند:

این مجموعه،  در وهله اول، نه برای متخصّصانِ زبان و ادبیات فارسى و زبانشناسان بلکه برای مخاطبانى نوشته شده است که با زبان فارسى در حدّ عمومِ با سوادان و تحصیل کردگانِ جامعه ما آشنایى دارند. به همین جهت، در نگارش آن سعى شده است تا از استعمال اصطلاحات و تعاریفى که فهم آنها تنها برای متخصّصان میسّر باشد خوددارى شود و حتى‌‌الامکان از زبانى استفاده شود که برای عامّه باسوادان به آسانى قابل درک باشد. همین امر ممکن است ناگریز سبب شده باشد که گاهى از دقّتِ مطلب کاسته شود و چون سهولتِ استفاده از قواعد و پرهیز از سنگینى و گران بارِىِ مطالب اهمیت داشته است، از وضع قاعده براى بعضى از موارد استثنا خوددارى شود، هرچند ممکن است متخصّصان بتوانند در ضمنِ مباحثِ علمىِ خود با موشکافى برای آن استثناها نیز قاعده یا قواعدى وضع کنند.
در دهه‌هاى اخیر، بیشترین اختلاف نظر در باب شیوه املاى کلمات فارسى بر سر موضوعِ جدا نویسى و یا پیوسته نویسىِ کلمات مرکّب بوده است. فرهنگستان، چنان که گفته شد، در این باب راه میانه را برگزیده و کوشیده است تا فقط مواردى را که جدا نوشتن و یا پیوسته نوشتنِ آنها الزامى است، تحت قاعده و ضابطه درآورد و شیوه نگارشِ باقى کلماتِ مرکّب را به ذوق و سلیقه نویسندگان واگذار کند.
همة مسائل و مشکلاتِ خطّ فارسى در این دفتر مطرح نشده و آیینمند کردن اموری از قبیل نشانه گذارى یا سجاوندى و شیوه برگردانِ کلمات خارجى به خطّ فارسى و یا کلمات فارسى به خطّ خارجى در این مجموعه قواعد مورد نظر نبوده است.
شعر فارسى همه جا از قواعد و ضوابط عمومى دستور خطّ فارسى پیروی نمى‌‌کند و، گهگاه به ضرورت، از قواعد دیگرى پیروى مى‌‌کند. این دستور خط نه براى شعر فارسى، بلکه برای نثر فارسى تدوین و تنظیم شده است، بنابراین در آینده مى‌‌توان آن را با ضمیمه‌اى متناسب با شعر فارسی تکمیل کرد.
سلیقه‌هاى خاصِ خطّاطان، که از دیر باز در عرصه هنر خوشنویسى در نگارشِ خطّ فارسى مرسوم و معمول بوده، از دایرة بحث و بررسى بیرون نهاده شده است .
در بیان قواعد، چنان که در تدوینِ متون قانونى مرسوم و متداول است، از ذکر علّت خوددارى شده، اما دربیان موارد استثنا، سعى شده است تا علّتِ استثنا بیان شود.
برای روشن‌تر شدن مفاد قواعد، در ذیلِ هر قاعده شواهدى ذکر شده است. در مواردى که براى قاعده استثنایى مقرّر گشته، فهرست بستة تمامِ مواردِ استثنا به دست داده شده و یا خودِ استثنا به صورت قاعده درآمده است.
هر جا قاعده‌اى ذکر شده است، آن قاعده معمولاً با افزوده شدنِ اجزایى مانند«یاى نسبت» و یا«هاى بیان حرکت» (هاى غیر ملفوظ) به آخر کلمه و، در نتیجه طولانى‌‌تر شدن املای کلمه، تغییر نمی‌کند. مثلاً اگر در نوشتنِ «همکار» به سبب تک هجایى بودنِ جزء دومِ کلمه، حکم به اتصالِ دو جزء «هم» و «کار» داده شده است، این حکم با اَفزوده شدنِ «ی» در کلمه «همکارى» نیز اِعمال مى‌شود.
سعى شده است که «دستور خطّ فارسى» با جدولهاى متعدّد و مفصّلى همراه گردد تا دستیابىِ استفاده کنندگان به همه موارد آسان‌تر و سریع‌تر شود.
       فرهنگستان از همه کسانى که با ملاحظة متن پیشنهادىِ اوّلیه در باره آن اظهار نظر کرده‌اند تشکر مى‌‌کند و به ویژه از مقام معظم رهبرى، حضرت آیت‌الله خامنه‌اى، که نکته‌هایى در باب دستور خطّ فارسى متذکّر شده‌اند سپاسگزار است.

       همچنین از گروهى از استادانِ دانشگاههاى اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامى تهران، رشت ، خمینى شهر و دهاقان که نظر خود را بدون ذکرِ نام ارسال کرده‌اند و نیز از آقایان و خانمها دکتر محمّد مهدى رکنى و دکترمهدى مشکوةالدینى (از دانشگاه فردوسى مشهد)، دکتر غلامحسین غلامحسین زاده(از دانشگاه تربیت مدرّس)، دکتر کتایون مزداپور و دکتر ایران کلباسى(از پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى)، دکتر على اکبر ترابى (از دانشگاه صنعتى سهند تبریز)، دکتر بهروز ثروتیان و دکتر مصطفى ذاکرى، دکتر رحمان مشتاق مهر(از دانشگاه تربیت معلم تبریز)، دکتر مرتضى کاخى(از انتشارات امیر کبیر)،مهندس احمدمنصورى(از انتشارات فرهنگان)

سرتیپ غلامرضا زندیان(از دفتر واژه گزینى نیروهاى مسلح)، محمّد رضا زرسنج(از آموزش و پرورش استان فارس)، على شریفى(از دفتر مجلات و نشر شاهد)، على مصریان و محمّد رضا طاهر زاده و جاوید جهانشاهى و ناصر داور و عباس معارفى و بتول کرباسى واز استادان دکتر جلال متینى(مقیم ایلات متحدة امریکا)، دکتر کاظم ابهرى(مقیم استرالیا) و سید مصطفى هاشمیان(مقیم بلژیک) که با ارسال نقد و نظر خود در تدوین این مجموعه سهیم بوده‌اند تشکر مى‌کند.

       فرهنگستان در تدوین این مجموعه وامدار همه کسانى است که دردهه‌های گذشته و سالهاى اخیر در این باب تلاش کرده‌اند و مخصوصاً از استادان احمد سمیعى و ابوالحسن نجفى، اعضاى پیوسته فرهنگستان، که در تألیف این دفتر سهمى عمده بر عهده داشته‌اند تشکر مى‌‌کند. از آقاى دکتر حسین داودى و خانم زهرا زندى مقدّم نیز که در تکمیل و تنظیم این مجموعه تلاش کرده‌اند سپاسگزار است و یادِ استادانِ درگذشته مرحوم دکتر مصطفى مقرّبى و مرحوم دکتر جعفر شعار را گرامى مى دارد.[4]

امید است انتشار «دستور خطّ فارسى» انتظار همه کسانى را که خواهان آیینمندى و انضباطِ بیشترِ خطّ فارسى ‌اند برآورد و گامى در راه استوارى پایه‌هاى زبان و خطّ فارسى محسوب شود.

غلامعلى حدّاد عادل                                                        

مقدمه چاپ چهارم : با استقبالی که از کتاب "دستور خطّ فارسی"، مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی شد، این کتاب در مدتی به نسبت کوتاه به چاپ چهارم رسید. مزیّت این چاپ بر چاپهای قبلی آن است که برخی از اظهار نظرهای رسیده در فاصله چاپ دوم تا چاپ حاضر دیگربار مورد بحث و بررسی گروه دستور فرهنگستان قراتر گرفت و نتیجه بررسی در ماههای نخستین سال 1384 در شورای فرهنگستان مطرح گردید و بر اساس آخرین نظرات اعضای شورا در متن قبلی تجدید نظر شد و برخی اصلاحات جزئی که موجب روشن تر شدن قواعد می شد در متن حاضر جانشین توضیحات پیشین گردید.

فرهنگستان زبان و ادب فارسی لازم می داند که بار دیگر از همه صاحب نظرانی که وی را در به انجام رساندن این امر مهم یاری کرده اند سپاسگزاری کند.امید است که این دستور خط با پیگیری دستگاههای دولتیِ دارای انتشارات، و به ویژه با عنایت و نظارت کامل وزارت آموزش و پرورش، که بیشترین متون درسی را همه ساله در اختیار دانش آموزان تا پایان دوره ی دبیرستان قرار می دهد و نیز ناشران دولتی کتابهای درسی و تحقیقی مربوط به آموزش عالی، در ظرف مدتی کوتاه به صورت دستور خطی درآید که همگان، به خصوص دانش آموزان و دانشجویان سالهای آینده اند از ناهماهنگی های کنونی در زمینه دستور خطّ فارسی رهایی بخشد. بی شک حتّی در کارهایی، که جنبه "باید و نباید"ی داردنیز می توان در موارد لازم تجدید نظر کرد. اما بدین بهانه نباید تدوین قواعد را به تعویق افکند. در واقع باید از نتیجه ای استقبال کرد که حداقل برای مدتی راهگشاست. دستور خطّ فارسی واحد، سبب می شود بتوان از قابلیت های رایانه ای برای ایجاد کتابخانه های گسترده رقومی (دیجیتالی) بهره گرفت، و همین امر به تنهایی، برای اثبات لزوم و ضرورت پذیرش یک شیوه واحد کفایت می کند و فرهنگستان لزوم و ضرورت پذیرش یک شیوه  که واحد کفایت می کند و فرهنگستان امیدوار است که از یاری همگان در رواج کامل این "دستور خط" بهره مند گردد.

حسن حبیبی

 رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

قواعد کلّى

 حفظ چهره خطّ فارسى
از آنجا که خط درتأمین و حفظِ پیوستگىِ فرهنگى نقش اساسى دارد، نباید شیوه‌اى برگزید که چهره خطّ فارسى به صورتى تغییر کند که مشابهت خود را با آنچه در ذخایرِ فرهنگىِ زبان فارسى به جا مانده است به کلّى از دست بدهد و در نتیجه متون کهن براى نسل کنونى نامأنوس گردد و نسلهاى بعد در استفاده از متون خطّى و چاپىِ قدیم دچار مشکل جدّى شوند و به آموزش جداگانه محتاج باشند.

 حفظ استقلال خط
خطّ فارسى نباید تابع خطوط دیگر باشد و لزوماً و همواره از خطّ عربى تبعیت کند. البته در نقل آیات و عباراتِ قرآن کریم،  رسم‌الخطّ قرآنى رعایت خواهد شد.

 تطابق مکتوب و ملفوظ
کوشش می‌شود که مکتوب، تا آنجا که خصوصیاتِ خطّ فارسى راه دهد، با ملفوظ مطابقت داشته باشد .

 4.      فراگیر بودن قاعده

کوششش مى‌‌شود که قواعد املا به گونه‌اى تدوین شود که استثنا در آن راه نیابد مگر آنکه استثنا خود قانونمند باشد و یا استثناها فهرست محدود تشکیل دهد .

 سهولت نوشتن و خواندن
قاعده باید به گونه‌اى تنظیم شود که پیروی از آن کارِ نوشتن و خواندن را آسان‌تر سازد، یعنی تا آنجا که ممکن است، رعایت قواعد وابسته به معنا و قرینه نباشد.

 سهولت آموزش قواعد
قواعد باید به صورتى تنظیم شود که آموختن و به کار بردن آنها تا حدّ امکان برای عامّه با سوادان آسان باشد.

 1.      فاصله گذارى و مرزبندى کلمات براى حفظ استقلال کلمه و درست خوانى

فاصله گذارى میان کلمات خواه بسیط و خواه مرکّب [5]، امرى ضرورى است که اگر رعایت نشود طبعاً سبب بدخوانى و ابهام معنایى مى‌‌شود. در نوسته‌هاى فارسى دو نوع فاصله وجود دارد: یکى فاصله«برون کلمه» یعنى فاصله گذارى میان کلمه‌هاى یک جمله یا عبارت، مانند«یکى از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود» (این فاصله در ماشین تحریر و رایانه«فاصله یک حرفى» خوانده می‌شود) و دیگری فاصله«درون کلمه» که معمولاً میان اجزای ترکیب و اغلب در حروفِ منفصل می‌گذارند: ورود، آزاد مرد، خردورزى، پردرآمد(این فاصله در تداول نیم فاصله خوانده مى‌‌شود). رعایت این نیم فاصله به ویژه در دست نوشته‌ها دشوار است و از این رو اختیارى است و مى‌توان ابهام تلفّظى را در ترکیبهایى مانند خردورزى با حرکت گذارى برطرف کرد.

ویژگیهاى خطّ فارسى

 خطّ فارسى داراى ویژگیهایى است . این ویژگیها و مثالهاى هریک در زیر مشخّص شده است :

 الف) براى بعضى از صداها بیش از یک علامت وجود دارد: [6]

ت (در تار، چتر، دست، سوت)، ط(در طاهر، خطر، ضبط، شرط) ؛

ز(در زن، بزم، تیز، باز)، ذ(در ذرت ، غذا، کاغذ، نفوذ)، ض(در ضرب، حضرت، تبعیض، فرض)، ظ(در ظاهر، نظر، حفظ، حفاظ)،

ث(در ثبت، مثل، عبث، حادث)، س(در سبد، پسر، نفس، خروس) ،

ص(در صبر، نصر، تفحص، حرص)؛

غ(در غالب، مغز، تیغ، باغ)، ق(در قالب، فقیر، حلق، برق)،‌

همزه (در اسم، اسب، آرد، مآخذ، قرآن ، رأس، یأس، رؤیا، لؤم، رئیس، لئیم، متلألئ، جزء)، ع(در علم، رعد، وضع)؛

ح(در حاکم، سحر، شبح، روح)، ﻫ (در هاشم، شهر، فقیه، دانشگاه)

ــِــــ (در اسم و نامه)

 

     ــَــــ (در اسب و نــه)

 

ــــُــــ (در بُلند و رُوز)

 

ب) بعضی حروف نماینده بیش از یک صدا هستند:

و مثل      دو(عدد)، چو

                مور، روز، لیمو، دارو

               وام، جواب، روان، ناو، لغو

              جوشن، روشن، نو، رهرو

                خواهر، خویش

ى مثل      یار، پیدا، ناى

               میز، ریز، پرى

               موسی، حتّى، على رغم

ﻫ  مثل     هوا، مهر، مشابه، دانشگاه

               نامه، درّه

 

ج) "و"، اگر پس از (خ) قرارگیرد، گاهى خوانده نمى‌‌شود، چنان‌که در واژه‌هاى زیر:

خوان، خویش، خواهر

این"و" که آن را "واومعدوله" مى‌گویند، در قدیم تلفّظ خاصى داشته است که امروزه دیگر متداول نیست.

 

د) مصوّتهای--َ--  --ِ--  --ُ--  معمولاً در خط منعکس نمی‌شود و به همین سبب، بسیارى از کلمات با املاى مشابه، تلفّظ و معناى متفاوت دارند:

برد: بَرَد، بَرْد، بُرد، ، بُرَد

در بیشتر موارد، از سیاقِ عبارت یا معناىِ جمله باید تلفّظِ موردِ نظر را حدس زد:

برد(بُردِ) این تفنگ 1000متر است.

این کارد خوب نمى‌برد(بُرَد)

در فصل ربیع..... که صولتِ برد(بَرْد) آرمیده بود و اوان دولتِ وَرْد رسیده(سعدى)

      در بعضى موارد، به کار نگرفتن نشانه این مصوّتها در خط باعث ابهام یا اشتباه مى‌‌شود، به خصوص در مواردى مثل اَعلام و کلماتِ دخیلِ فرنگى و لغاتِ مهجور که تلفّظِ صحیح آنها برای عامّة خوانندگان روشن نیست. در چنین مواردی صورت نوشتاری حتماً باید بسیار روشن و خوانا و با حرکت‌گذارى باشد:

سارْتْرْ (Sartre)، بِکِت(Beckett)، کِنِت(Kenneth)، سیر/سِیَر/سِیْر؛ دیر/دِیْر؛ عَبید/عُبِید.

 

ﻫ) در خطّ فارسى غالباً یک حرف به دو یا چند صورت نوشته مى‌‌شود و این بستگی به جایگاه آن حرف در کلمه دارد:

ء /ﺌ /ؤ / أ

ﺒ/ ـﺒـ/ ﺐ/ ب؛ ﭘ/ ــﭙـ/ ــﭗ/پ؛  ﺗ/ ــﺘـ/ ﺖ/ت

ﺟ/ ـﺠـ/ ﺞ/ج ؛ ﭼ/ ـﭽـ/ ﭻ/چ ؛ﺣ/ ـﺤـ/ﺢ/ح؛ ﺧ/ـﺨـ/ﺦ/خ؛

ﺳ/ ـﺴـ/ ﺲ/ﺱ؛ ﺷ/ ـﺸـ/ ﺶ/ش ؛

ﺻ/ ـﺼـ/ ــص/ص؛  ﺿ/ ـﻀـ/ ﺾ/ض؛

ﻋ/ ـﻌـ/ﻊ/ع ؛      ﻏ/ ـﻐـ/ﻎ/غ

ﻔ/ ـفـ/ ـف/ف؛    ﻘ/ ــقـ/ـق/ق ؛

ﻜ /ـکـ/ ـک/ ک ؛  ﮕ / ـگـ/ ـگ/ گ ؛

ﻠ/ ـلـ/ ـل/ ل      

ﻤ/ ـمـ/ ـم/ م

ﻨ / ـنـ/ ـن/ ن ؛

ﻫ/ ـهـ/ ـه/ه

ﻴ / ـیـ/ ـى/ ى ؛

 

و) حرف فارسى دو دسته است:

1. منفصل(پیوند ناپذیر) که به حرف بعد از خود نمى‌‌چسبد(ا،د،ذ،ر،ز،ژ،و).

2. متّصل(پیوند پذیر) که به حرفِ بعد از خود می‌چسبد.

ز)علاوه بر حروف، در خطّ فارسى نشانه‌های دیگرى به شرح زیر وجود دارد:

1. حرکات یا مصّوتهاى کوتاه (ﹷ ،ﹻ ،ﹹ ، )مانند پَر، پِر، پُر

2. مّدِ(~)روى الف، مانندآرد،مآخذ

3. تشدید(ﹽ)، مانند عدّه، پلّه، بقّالى، ارّه

4. سکون(ﹿ)، مانند لبْ تشنه

5. یای کوتاه(ء) ، مانند نامة من

6. تنوین(ﹱ)،(ـــٍ)، (ـــٌـ)، مانند ظاهراً، بعبارةٍ اُخرى، مضافٌ‌الیه

 

ح) در املاى کلمات و ترکیبات و عبارات عربى، که عیناً وارد زبان فارسى شده است، در بعضی موارد، قواعدِ املاى عربى رعایت می‌شود:

موسى، بالقوه، خَلْقُ السّاعه، حتّى، اِلى

 

ط)دو حرف«و» و«ه» گاهی برای بیان حرکت به کار می‌رود.

و اگر براى بیان حرکتِ ماقبلِ خود به کار رود سه نوع است:

1. مصوّتِ کوتاه، مانند دو ، تو، چو

2. مصّوتِ مرکّب، مانند اوج، گوهر، روشن، نو(مثلاً در نوروز)

3. مصّوتِ بلند، مانند مور، روز، موش، سبو، لیمو، تکاپو

ه/ـــه برای بیانِ حرکتِ(ﹻ) و ندرتاً (ﹷ) به کار می‌رود:

شماره، خانه، نامه، نه

 

ی) در خطّ فارسى دو دسته نشانه به کار مى‌‌رود: 1. نشانه‌هاى اصلى

2. نشانه‌هاى ثانوى

نشانه‌هاى اصلى مرکّب از 34 نشانه است که به آنها حروف الفبا مى ‌گوییم.

بعضى از حروف به تنهایى نمایندة بیش از یک صداست (مانند«و») و بعضى دیگر مجموعاً نماینده یک صدا(مانند ث، س،ث، ص)

نشانه‌هاى ثانوى مرکّب از 9 نشانه است که در بالا یا پائین نشانه اصلى قرار می‌گیرد و در هنگام ضرورت به کار می‌رود .

فهرست کامل نشانه‌هاى خطّ فارسى، همراه با مثال، در صفحات بعد در ضمنِ دو جدول آمده است. یادآورى مى‌‌شود که این حروف براى خطّ چاپى است. الفبای خطّ تحریرى و نستعلیق تنوعِ بیشترى دارد.

  

جدول 1. نشانه‌هاى خطّ فارسى

نشانه‌هاى اصلى

شماره

نام

نشانه

اول

که فقط به حرف بعد بچسبد

وسط

که هم به حرف قبل و هم به حرف بعد بچسبد

آخر

که فقط به حرف قبل بچسبد

تنها

که نه به حرف قبل و نه به حرف بعد بچسبد

1

همزه

ئـ

رئیس، رئالیسم

ء

لئیم

ـأ،ـؤ، ــئ

مأخذ، مؤمن، متلألئ

ء، أ

جزء ، رأس

3

الف

___

____

ــا

نَایست

(=توقّف مکن)

ا

اسب، خانه

4

ب

بـ

بار، دبیر

ــبـ

طبل

ــب

شب

ب

آب

5

پ

پـ

پدر، آپارتمان

ــپـ

سپاه

ــپ

چپ

پ

توپ

6

ت

تـ

تار ، رتبه

ــتـ

استان

ــت

دست

ت[i]

دوات

7

ث

ثـ

ثابت ،وراثت

ــثــ

مثل

ــث

باعث

ث

ارث

8

جیم

جــ

جان،مواجب

ــجــ

مجلس

ــج

رنج

ج

موج

9

چ

چـــ

چشم، گوشه

ـــچــ

پامچال

ــچ

گچ

چ

پوچ

10

ح

حـــ

حال، رحم

ــحــ

محل

ـــح

صبح

ح

روح

11

خ

خــ

خال، ناخن

ــخــ

سخن

ـــخ

نخ

خ

شاخ

12

دال

ــــ

ــــــ

ـــد

صدف

د

دست، آدم

13

ذال

ـــــ

ـــــــ

ــــذ

بذل

ذ

ذرت، نفوذ

14

ر

ـــــ

ــــــ

ــــر

سرد

ر

رنگ، سوار

15

ز

ـــــــ

ـــــــ

ـــــز

مزد

ز

زنگ، نیاز

16

ژ

ــــــ

ـــــــ

ــــژ

مژده

ژ

ژاله، دژ

17

سین

ســ

سیب، آسیب

ـــســ

مست

ـــس

مِس

س

داس

18

شین

شـــ

شور، آشوب

ــشــ

کشتى

ـــش

آتش

ش

هوش

19

صاد

صــ

صابون، اصیل

ـــصــ

عصر

ـــص

شخص

ص

خاص

20

ضاد

ضــ

ضرب، حاضر

ــضــ

حضرت

ـــض

قبض

ض

فرض

21

طا

طــ

طناب، باطن

ــطــ

خطاب

ـــط

بسیط

ط

افراط

22

ظا

ظــ

ظهر، ناظم

ــظــ

نظم

ــض

حفظ

ض

حفاظ

23

عین

عــ

عمل، اعمال

ــعــ

مبعث

ــع

طبع

ع

شجاع

24

غین

غــ

غذا، کاغذ

ــغــ

مغز

ــغ

تیغ

غ

باغ

25

ف

فــ

فصل، دفتر

ــفــ

گفتار

ــف

ردیف

ف

برف

26

قاف

قــ

قند، باقی

ــقــ

بقا

ــق

حق

ق

ساق

27

کاف

کــ

کتاب، ساکت

ــکـ

سکته

ــک

سبک

ک

باک

28

گاف

گــ

گل، آگاه

ــگــ

نگهبان

ــگ

بانگ

گ

بزرگ

29

لام

لـ

لازم، ناله

ــلـ

علم

ــل

عمل

ل

دل

30

میم

مــ

مادر، نامه

ــمــ

عمل

ــم

علم

م

نام

31

نون

نـ

نام، لانه

ــنـ

قند

ــن

زمین

ن

زمان

32

واو

ــــ

ــــ

ــو

گوهر،آهو، عفو،

خوش، خواهر

و

راهرو، دارو، ناو

33

هـ

هــ

هنوز، راهنما

ــهــ

مهر

ــه

فقیه، نامه

ه

کوه، روزه

34

ى

یـ

یاد، دیوار

ــیــ

سیاه

ــى

ترشی، نَفْی

ى

بازى، خوى


 

جدول شماره2. نشانه‌هاى خطّ فارسى

نشانه‌هاى ثانوى

شماره

نام نشانه

علامت

مثال

1

مدِ

       آ

آرد، مآخذ

2

زبر

(فتحه)

ـــَــ

گَرما، دَرَجات

3

پیش

(ضّمه)

ـــُــ

گندُم، عُبُور

4

زبر

(کسره)

ـــِــ

نِگاه، فِرِستادن

5

سکون

(جزم)

ــْ

دِلْ، گِرِهْ

6

تشدید

ــــّــ

معلّم، حقِّ مطلب

7

یای کوتاه

روىِ هاى غیر ملفوظ

ء

نامه من

8

تنوین نصب

اً، ــاً، ءً

ظاهراً، واقعاً، بناءً على هذا

9

تنوین رفع

ــــٌــ

مضافٌ الیه

10

تنوین جرّ

ـــٍــ

بعبارةٍ، اُخرى


8. نشانه نوشتاریِ «ة/ ــة» در کلمه‌هایی چون صلوة ، دایرةالمعارف، بقیـــةاللة ، سریع‌الحرکة عیناً از عربی وارد خطّ فارسی شده است.

تبصره: استعمال نشانه‌هاى شماره 2، 3، 4، 5،6 الزامى نیست و این علایم را عمدتاً براى رفع ابهام به کار مى برند.

 

املاى بعضى از واژه ‌ها و پیشوندها و پسوندها

ای(حرف ندا) همیشه جدا از منادا نوشته مى‌‌شود:

ای خدا، اى که

این، آن جدا از جزء و کلمه پس از خود نوشته می‌شود:

استثنا: آنچه، آنکه، اینکه، اینها، آنها، آنجا، اینجا، وانگهی

همین، همان، ‌همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مى‌‌شود:

همین خانه، همین جا، همان کتاب، همان جا

هیچ، همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مى‌‌شود :

هیچ یک، هیچ‌کدام، هیچ‌کس

چه، جدا از کلمه پس از خود نوشته مى‌‌شود، مگر در:

چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان

چه جدا از کلمه پیش از خود نوشته مى‌‌شود مگر در:

آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، قباله نامچه

را، در همه جا جدا از کلمه پیش از خود نوشته می‌شود مگر در:

چرا در معناى "براى چه؟" ‌و در معناىِ "آرى" در پاسخ به پرسش منفى.

که، جدا از کلمه پیش از خود نوشته می‌شود:

چنان که ، ‌آن که(= آن کسی که)

استثنا: بلکه، آنکه، اینکه

ابن، حذف یا حفظِ همزه این کلمه، وقتى که بین دو عَلَم واقع شود، هردو صحیح است:

حسین بن‌على/حسین ابن على؛ محمّد بن زکریاى رازى/ محمّد ابن زکریاى رازی؛ حسین بن عبدالله‌بن سینا/حسین ابن عبدالله ابن سینا

به،  در موارد زیر پیوسته نوشته مى‌‌شود:

1.هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید(همان که اصطلاحاً  "باى زینت" یا "بای تأکید" خوانده می‌شود):

بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن(=گفتن)

2. به صورتِ بدین، بدان، بدو، بدیشان[8] به کار مى‌‌رود.

3. هرگاه صفت بسازد:

بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام

به، در سایر موارد جدا نوشته می‌شود:

       به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلند، به سختى، منزل به منزل، به نام خدا

تبصره: حرف "به" که در آغاز بعضی از ترکیبهای عربی از نوع حرف اضافه فارسی نیست و پیوسته به کلمه بعد نوشته می شود:

بعینه، بنفسه، برأی العین، بشخصه، مابازاء، بذاته

-         هرگاه "بای زینت"، "نون نفى"، "میم نهى" بر سر افعالى که با الفِ مفتوح یا مضموم آغاز مى‌شوند(مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید "الف" در نوشتن حذف می‌شود:

بینداز، نیفتاد، میفکن

بى، همیشه جدا ا ز کلمه پس از خود نوشته ‌مى‌‌شود، مگر آنکه کلمه بسیط گونه باشد، یعنی معناى آن دقیقاً مرکّب از معانى اجزاى آن نباشد :

      بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا

مى و همى همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مى‌‌شود:

مى‌‌رود، مى‌‌افکند، همى گوید

هم همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته مى‌‌شود، مگر در موارد زیر:

1. کلمه بسیط گونه باشد:

     همشهرى، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان

2. جزء دوم تک هجایی باشد:

      همدرس، همسنگ، همکار، همراه

در صورتی که پیوسته نویسی "هم" با کلمه بعد از خود موجب دشوار خوانی شود، مانند همصنف، همصوت، همتیم جدانویسی آن مرجح است.

3. جزء دوم با مصوتِ «آ» شروع شود، مگر هنگامی که همزه در ابتداى جزء دوم تلّفظ شود:

     همایش، هماورد، هماهنگ

در صورتی که قبل از حرف "آ" همزه در تلفظ ظاهر شود، هم جدا نوشته می شود:

     هم آزرو، هم‌آرمان

تبصره : هم، بر سر کلماتى که با "الف" یا "م" آغاز مى‌‌شود، جدا نوشته مى‌‌شود:

     هم اسم، هم مرز، هم مسلک

تر و ترین همواره جدا از کلمه پیش از خود نوشته مى‌‌شود، مگر در:

    بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر

ها(نشانه جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح می باشد:

 کتابها/کتاب ها، باغها/باغ ها، چاهها/چاه ها، کوهها/کوه ها، گرهها/گره ها

در موارد زیر جدانویسی الزامی است:

1-     هرگاه ها بعد از کلمه های بیگانه نامأنوس به کار رود:

مرکانیست ها، پزیتیویست ها، فرمالیست ها

2-     هنگامی که بخواهیم اصل کلمه را برای آموزش یا برای برجسته سازی مشخص کنیم:

کتاب ها، باغ ها، متمدن ها، ایرانی ها

3-     هرگاه کلمه پردندانه(بیش از سه دندانه) شود و یا به "ط" و "ظ" ختم شود:

پیش بینی ها، حساسیت ها، استنباط ها، تلفظ ها

4-     هرگاه جمع اسامی خاص مدّنظر باشد:

سعدی ها، فردوسی ها، مولوی ها، هدایت ها

5-     کلمه به هاب غیرملفوظ ختم شود:

میوه ها، خانه ها

          یا به های ملفوظی ختم شود که حرف قبل از آن حرف متصل باشد:

           سفیه ها، فقیه ها، پیه ها، به ها

 

مجموعه ام، اى، است،......

صورتهاى متّصلِ فعلِ «بودن» در زمان حال(ام، ای، است، ایم، اید، اند)، به صورتهاى زیر نوشته مى‌‌شود:

 

کلمات مختوم به

صامت میانجى

مثال

صامت منفصل

«و» با صدایى نظیر آنچه در «رهرو» به کار رفته است

صامت متصّل

ـــــ

ـــــ

ـــــ

خشنودم  خشنودى   خشنود است  خشنودیم  خشنودید      خشنودند

 رهروم       رهروی       رهرو است

 رهرویم        رهروید       رهروند      پاکم            پاکى         پاک است پاکیم           پاکید            پاک‌اند

    

«آ»

«و» با صدایى نظیر آنچه در «دانشجو» به کار رفته است

«ى»      

«ى»

دانایم        دانایى          داناست*[i]

داناییم       دانایید[ii]       دانایند دانشجویم دانشجوی   دانشجوست*

دانشجوییم  دانشجویید  دانشجویند   

          

«و» با صدایى نظیر آنچه در «تو» به کار رفته است

همزه

توام      تویى/توئى           توست* توایم (شما کارمند)متراوید[iii]    تواند

خسته‌ام   خسته‌ای    خسته است

خسته‌ایم  خسته‌اید       خسته‌اند

«اَیْ»

«ای»

همزه

همزه

 تیزپى‌‌ام     تیزپى‌اى    تیز پى است

تیزپى‌‌ایم      تیزپى‌اید     تیزپى‌‌اند

کارى‌ام       کارى‌‌اى      کارى‌‌است کارى‌‌ایم        کارى‌‌اید     کارى‌‌اند



10. کلمات ستاره دار در جدول صفحه 13از قاعده مستثنا هستند

11. چنانچه کلمه‌ای مختوم به مصّوت باشد وجزء پس از آن نیز با مصّوت آغاز شده باشد، می‌توان در فاصله میان دو مصّوت از دو نوع صامتِ میانجی(با ارزش یکسان) استفاده کرد: یکی صامتِ «ی» و دیگری صامت«همزه»؛ نظیر دانایید/دانائید؛ زیبایی/ زیبائی؛ تنهایی/تنهائی؛ که در بعضی همزه غلبه دارد و در بعضی «ی» و از کلمه‌ای به کلمه دیگر فرق می‌کند. در اینجا، برای حفظ یکدستی و سهولت آموزش صامتِ میانجیِ«ى» انتخاب شده است.

12. چون «تواید» معنا ندارد «مترواید» آورده شد.

ضمایر ملکى و مفعولى

ضمایر ملکى و مفعولى[12] [ـــَـ م، ـــَــ ت، ــَـ ش، ــِـ مان(مان)، ــِـ تان(تان)، ــِـ ش شان(شان)]، در حالاتِ شش‌گانه، همراه با واژه هاى پیش از خود به صورتهاى زیر نوشته مى‌‌شود:

 

کلمات مختوم به

صامت میانجى

مثال

صامت منفصل

صامت متّصل

"و"با صدایی نظیر آنچه در "رهرو" به کار رفته است

ـــــ

ــــــ

ـــــ

برادرم             برادرت                 برادرش

برادرمان           برادرتان               برادرشان

کتابم                کتابت                   کتابش

کتابمان              کتابتان                 کتابشان

رهروم              رهروت                رهروش

رهرومان           رهروتان              رهروشان

"آ"

"و" با صدایى نظیر آنچه در "عمو" به کار رفته است

"ى"[i]

"ى"

پایم                   پایت                   پایش

پایمان                پایتان                 پایشان

عمویم               عمویت               عمویش

عمویمان            عمویتان              عمویشان

"ــِـ"(هاى بیان حرکت) پیش از ضمایر ملکی مفرد

"ایْ" پیش از ضمایر ملکی مفرد

همزه

همزه

 خانه‌ام              خانه‌ات                خانه‌اش

خانه‌مان             خانه‌تان               خانه‌شان              

 پی‌ام                پى‌ ات                 پى‌اش               پی‌مان               پى‌‌تان                  پى‌شان

"ای" پیش از ضمایر ملکی مفرد

"و" با صدایى نظیر آنچه در "رادیو" به کار رفته است پیش از ضمایر ملکی مفرد

همزه

  همزه


    خط فارسى، به موجبِ اصل پانزدهمِ قانونِ اساسىِ جمهمورىِ اسلامى ایران، خطّ رسمی کشور ماست و کلّیه اسناد رسمى و مکاتبات و کتابهاى درسى باید به این خط نوشته شود و طبعاً چنین خطّى باید قواعد و ضوابطى معلوم و مدوّن داشته باشد تا همگان، با رعایت آنها، هویّت خط را تثبیت کنند و محفوظ دارند. تدوین مجموعه قواعد و ضوابطِ خطّ فارسى، مخصوصاً در سالهاى اخیر که استفاده از رایانه در عرصة‌خط و زبان روز افزون شده و حروفچینى و صفحه‌آرایى و ویرایش و نمونه خوانى و تهیه نمایه و کارهاى بسیار دیگرى در حوزه نگارش و چاپ برعهده رایانه قرار گرفته و در نتیجه دایره شاغلان به امر چاپ و تکثیر از حلقة متخصّصانِ سنّتىِ این فن بسى فراتر رفته و فراخ‌تر شده، ضرورت و اهمیت بیشترى پیدا کرده است، چنان‌که نگرانى از خطر بروز تشتّت و اِعمال سلیقه‌هاى مختلف و متضاد نیز نسبت به گذشته افزایش یافته است.