فرصت‌ها و تهدیدها

                                                                                                                                    محمّد بجنوردی

1- خاستگاه خانوادگی: ضعف

هرچند فریدون‌ها در شهر کوچکی مثل سرخه شاید شناخته شده باشند ولی قطعاً روحانی مثل خاتمی یا بنی‌صدر آقازاده نبوده است. پدر روحانی یک بازاری ساده و جزء کسبه آبرومند شهر خود بوده است که البته به دلیل تدیّن بالایی که داشته اجازه اخذ وجوهات نیز از طرف برخی مراجع به او داده شده بود. روحانی البته از سادات هم نیست و این در کشوری که مردم هنوز عشق و علاقه خاصی به خاندان عصمت و طهارت و فرزندانشان دارند و نفس سیّد بودن در ایجاد مجبوبیّت برای افراد نقش دارد، شاید نکته‌ای منفی برای یک کاندیدای ریاست جمهوری باشد.

2- خاستگاه قومی و محلی: ضعف

روحانی متولد شهر سرخه در استان سمنان است. سمنان هرچند در نیمه شمالی کشور قرار دارد ولی یکی از استان‌های فلات مرکزی ایران است که ترکیب جمعیتی آن را مردمان فارسی‌زبان تشکیل می‌دهند. از این منظر روحانی جزء هیچ کدام از اقلیّت‌های قومی اصلی ایران که شاید تعصبات قومی در رأی دادن‌شان مؤثر باشد نیست. به علاوه استان سمنان یکی از استان‌های کم‌جمعیّت ایران است و از این لحاظ نیز نمی‌توان چندان بر روی سبد رأی آن حساب باز کرد. با این حال پیروزی محمود احمدی‌نژاد که هم‌استانی روحانی است و نیز پیروزی اکبر هاشمی رفسنجانی و سیّدمحمّد خاتمی که استان‌های محل تولّدشان دارای ویژگی‌هایی مشابه سمنان است، در 6انتخابات گذشته نشان می‌دهد که خاستگاه قومی و محلّی یکی از فاکتورهای کم‌اهمیت در سرجمع انتخاب مردم است.

3-  جایگاه تحصیلی و آموزشی مذهبی: قوّت

روحانی در سن 13 سالگی برای تحصیل در حوزه علمیه از سمنان به قم مهاجرت کرده و در آنجا تحصیلات خود را تا سطوح عالی خارج فقه و اصول نزد اساتیدی همچون حضرات آیات سیدمحمّد محقّق داماد، مرتضی حائری یزدی و سید محمّدرضا گلپایگانی، محمد فاضل لنکرانی و شیخ محمد شاه‌آبادی به پایان برده است. نگاهی به حلقه دوستان روحانی در قم نشان می‌دهد که او از این پتانسیل می‌تواند به عنوان یک فرصت در انتخابات آینده استفاده کند. آن گونه که روحانی در خاطرات خود اشاره می‌کند، آشنایی او با شخصیت‌هایی مثل شهید بهشتی، شهید مطهّری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، حجت‌الاسلام ناطق نوری حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی- رئیس دفتر رهبری- و ... از حوزه علمیه قم شروع شده است و البته همین آشنایی‌ها یکی از عوامل رشد و ترقی او در سال‌های پس از انقلاب بوده است.همچنین او به واسطه تحصیل در قم تقریباً با همه مراجع فعلی قم ارتباطاتی دوستانه و گرم دارد. عضویت او در جامعه روحانیت مبارز نیز محصول حضور چند ساله او در قم بوده است. به عبارت دیگر، روحانی با اتکا به پس‌زمینه تحصیلات مذهبی و ارتباطات گسترده‌ای که با شخصیت‌های مذهبی برجسته کشور دارد به خصوص می‌تواند با جلب حمایت بزرگان حوزه علمیه قم بر روی آرای قشر مذهبی جامعه حساب باز کند. این‌ها همه فرصت‌هایی هستند که روحانی باید بیش از گذشته قدر آن‌ها را بداند و از سرمایه‌ای که در سال‌های جوانی در قم اندوخته است نهایت استفاده را ببرد.

4- جایگاه تحصیلی و آموزشی آکادمیک: قوّت

روحانی که در فاصله سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱ در کنار تحصیل درس‌های حوزوی موفق به اخذ لیسانس حقوق از دانشگاه تهران شده در ابتدای انقلاب جزء معدود روحانیونی بود که دارای تحصیلات عالی آکادمیک محسوب می‌شد. از این نظر او در کنارشخصیت‌های بزرگی مثل شهید دکتر بهشتی و شهید دکتر مفتّح قرار می گرفت. با این تفاوت که او فوق لیسانس و دکترای خود را از یک دانشگاه معتبر خارج از کشور یعنی گلاسگوی انگلیس اخذ کرده بود. رشته تحصیلی روحانی نیز حقوق اساسی است که شاید بیش از یک مهندس ترافیک به کار امروز ایران بیاید. هرچند روحانی این بعد از شخصیت خود را کمتر علنی کرده است ولی شاید بد نباشد که در سال‌های اخیر که بحث مدارک تقلّبی از آکسفورد و سایر دانشگاه‌های داخل و خارج از کشور داغ بوده، او نیز به عنوان یکی از نخستین روحانیون دانش‌آموخته در غرب با بهره‌گیری درست از این اعتبار علمی به بالابردن جایگاه خود در میان نخبگان و قشر تحصیل کرده جامعه کمک کند.

5- توانایی‌ها و ویژگی‌های فردی: قوّت

یکی از مهم‌ترین توانایی‌های روحانی، قدرت بیان او است. او از سال‌های پیش از انقلاب به عنوان یکی از سخنوران معروف در میان روحانیون اهل منبر معروف بوده و به همین دلیل نیز سخنرانی برخی از پراهمیت‌ترین مناسبت‌های آن دوره مثل مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم آیت‌الله سید مصطفی خمینی به او سپرده می‌شده است. در همان مراسم بود که او نخستین بار لفظ امام را برای آیت الله سید روح الله خمینی به کار برد. از ویژگی‌های سخنرانی‌های او باید به قدرت او در تهییج مخاطبان و نیز صراحت لهجه او –البته در چارچوب‌های اخلاقی- اشاره کرد. به علاوه او معمولاً با ایده و برنامه قبلی سخنرانی می‌کند و سخنرانی‌های او اغلب نظام‌مند و هدف‌دار است. همچنین فن بیان بسیار خوب روحانی به او این امکان را می‌دهد که حتی در مناظرات تلویزیونی نیز به راحتی از پس رقبا برآید. روحانی علاوه بر منبر و تریبون‌های علنی، در مذاکرات و گفتگوهای خصوصی نیز توانمند است و از او به عنوان یکی از قوی‌ترین لابی کنندگان در مجالس بعد از انقلاب یاد می‌شود و احتمالاً یکی از دلایل انتخاب او به عنوان سرپرست تیم مذاکره کننده ایران در گفتگوهای هسته‌ای همین بوده است. غیر از این‌ها، چهره و تیپ روحانی نیز جذابیت‌های لازم برای مطرح شدن به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری را دارد. او به خوش‌پوشی اهمیت می دهد و جزء معدود روحانیون لباده‌پوش حوزه به حساب می‌آید.

6- تجربیات سیاسی: قوّت

روحانی حضوری آهسته ولی پیوسته در صحنه سیاسی پس از انقلاب داشته است. او از آغاز سال 1358 به توصیه آیت‌الله خامنه‌ای برای ساماندهی امور ارتش، فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد. در پنج دوره پیاپی قانونگذاری به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی از سوی مردم برگزیده شد. در اواخر سال 1358 که آیت‌الله خامنه‌ای رئیس کمیسیون دفاع بودند، به عنوان عضو و مخبر کمیسیون دفاع فعالیت می‌کرد.بعداً از سوی شورای عالی دفاع برای بررسی حوادثی به غرب کشور رفت. در سال 1360 بعد از مجروح‌شدن آیت‌الله خامنه‌ای در یک سوءقصد به ایشان که نتوانستند در مجلس حضور یابند و بعداً رئیس‌جمهور شدند، مسئولیت ریاست کمیسیون دفاع به او واگذار شد و از اوایل سال 1361 به عنوان رئیس کمیسیون دفاع در جلسات شورایعالی دفاع تا آخر جنگ شرکت کرد. در سال 1362 که هاشمی فرمانده جنگ شد، روحانی معاون او در فرماندهی جنگ شد.از سال 1364 تا اواخر سال 1366 به عنوان رئیس ستاد قرارگاه خاتم‌الانبیاء و در آبان 1364 به عنوان فرمانده پدافند هوایی مسئولیت یافت که تا آخر جنگ و تا سال 1370 این مسئولیت را بر عهده داشت. از سال 1365 رئیس ستاد پشتیبانی جنگ هم بود. در دوره‌های چهارم و پنجم مجلس به عنوان رئیس کمیسیون سیاست خارجی و نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی حضور داشت. عضو هیأت امنای دانشگاه تهران و منطقه شمال از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۷۸ و عضو شورای سرپرستی صداوسیما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ از دیگر مسئولیتهای وی در دوران پس از انقلاب بوده ‌است. پس از بازنگری قانون ‏اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای‌عالی امنیت ملی تاکنون، سمت نمایندگی مقام رهبری را در این شورا در اختیار دارد. وی به مدت ۱۶ سال و در دوره‌های ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و سیّدمحمّد خاتمی از سوی این دو به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران فعالیت کرد. وی همچنین از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی این مجمع است. در انتخابات میان‌دوره‌ای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در سال ‏۱۳۷۸ از حوزه انتخابیه استان سمنان و در سال ۱۳۸۵ هم به عنوان نماینده تهران به عضویت مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.همچنین از سال‏۱۳۷۱ تا کنون رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده‌است. مجموعه این مسؤولیّت‌ها از او یک رجل سیاسی با انبوهی از ارتباطها با شخصیت‌های سیاسی، مذهبی و نظامی پدید آورده است. او از سال 84 به این سو به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، عمده فعالیت‌های سیاسی خود را در این مرکز متمرکز کرده است.

7- تجربیّات اجرایی: ضعف

همان‌گونه که اشاره شد تقریباً تمام مسؤولیت‌های روحانی تا امروز، در مراکز استراتژیک تقنینی، هماهنگی و یا تصمیم‌سازی نظام بوده است و مسؤولیت اجرایی و مدیریتی برجسته‌ای در سوابق او دیده نمی‌شود. به عبارت دیگر او یک مدیر استراتژیک است و نه یک مدیر چالاک عملیاتی. او حتی در دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی ترجیح داد در مجلس بماند و به دولت نرود ولی البته با مدیران دولت‌های هاشمی و خاتمی، که به لحاظ اجرایی و مدیریتی توانمند هستند روابط بسیار خوبی دارد و به نظر می‌رسد که باید حتماً از مشورت‌های آن‌ها بهره‌گیری کند.

با این حال افرادی که در مراکزی مثل شورای عالی امنیّت ملی و مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام مدیریّت داخلی روحانی را تجربه کرده اند معمولاً منتقد شیوه مدیریت از پشت درهای بسته او هستند. به اعتقاد آن‌ها، روحانی از آن دست مدیرانی نیست که خود در کنار میدان همراه با نیروهای تحت مدیریّت خود حاضر شود و از این راه انگیزه فعالیّت آن‌ها را افزایش دهد و معمولاً ترجیح می‌دهد مدیریت میدانی نیروها را به مدیران سطح دوم خود بسپارد.

8- نهادسازی: ضعف

روحانی تاکنون هیچ نهاد و یا مرکز مستقلی را پایه‌گذاری نکرده است و پایه‌گذاری هیچ روزنامه، نشریّه، مدرسه، مرکز فرهنگی و یا بنگاه اقتصادی یا عام‌المنفعه ای در سوابق روحانی دیده نمی شود. به عبارت دیگر شکل‌گیری شخصیّت اجتماعی روحانی تاکنون مرهون حضور او در مراکز حکومتی بوده و او فارغ از این مراکز با بدنه اجتماع ارتباط سیستماتیکی نداشته است. تنها نهادهایی که به نوعی شاید بتوان آن ها را با روحانی ارتباط داد، حزب اعتدال و توسعه و سایت آفتاب‌نیوز هستند. حزب اعتدال و توسعه در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری سیّدمحمّد خاتمی و با حضور چهره‌هایی مثل اکبر ترکان، محمدرضا نعمت‌زاده، فاطمه هاشمی، محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، حسین محلوجی، مصطفی محمّدخان و... تشکیل شد و گویا قرار بود که حسن روحانی علاوه بر عضویت در آن به عنوان دبیرکل نیز انتخاب شود؛ تصمیمی که هیچ گاه عملی نشد. هرچند در حال حاضر مجموعه حزب اعتدال و توسعه را باید مهم ترین تشکیلات حامی روحانی به حساب آورد ولی واقعیت آن است که این حزب تاکنون حداقل به اندازه نام‌هایی که در میان اعضای شورای مرکزی آن به چشم می خورد نتوانسته در فضای سیاسی کشور اثرگذار باشد و از طرف دیگر روحانی نیز چندان مایل نیست که وزن سیاسی خود را در این حزب مصرف کند.

سایت آفتاب‌نیوز به عنوان قدیمی‌ترین وب سایت خبری فیلترنشده داخل کشور که از سال 83 تأسیس شده نیز سرنوشتی مشابه داشته است. تقریباً همه این سایت را به عنوان سایت روحانی می‌شناسند ولی روحانی مکرراً و به خصوص پس از سال 86 هرگونه ارتباط سیستماتیک با این سایت را تکذیب کرده است. این سایت که در حال حاضر به حزب اعتدال و توسعه وابسته است زمانی یکی از مراجع اصلی تولید و انتشار خبرهای سیاسی در ایران بود و فعالیت های خود را در شش ماهه منتهی به انتخابات سال 88 به اوج رساند. آفتاب نیوز پس از آن دو بار فیلتر و سپس رفع فیلتر شد و از آن زمان تاکنون دچار رکود شده است و جز بازنشر خبرهای سایر منابع خبری محتوای دیگری ندارد.

9- ارتباطات سیاسی: قوّت و ضعف

روحانی یکی از اولین احکام خود پس از پیروزی انقلاب را از آیت‌الله خامنه ای به عنوان نماینده شورای عالی دفاع در ارتش دریافت کرده و از همان زمان با او دارای روابطی گرم بوده است. عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عای امنیت ملی با حکم رهبری را می‌توان از دیگر دلایل امتداد اعتماد رهبری به روحانی دانست. او همچنین به صورت مستمر و نزدیک در مسؤولیت‌های مختلف در کنار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فعالیت کرده و نزدیکی روحانی به هاشمی در حدی است که از او به عنوان سایه و بدیل هاشمی یاد می‌شود.علاوه بر این روحانی به واسطه حضور در جامعه روحانیت مبارز از ارتباطات گرمی با آیت‌الله مهدوی کنی و نیز سایر اعضای باسابقه این تشکیلات روحانی برخوردار است. روحانی با ناطق نوری نیز علاوه بر سابقه دوستی، در مجلس همکار بوده و در مجالس چهارم و پنجم نائب رئیس اول او بوده است و گفته می شود ناطق نوری از مشوّقین اصلی او به حضور در انتخابات آینده است. هم زمان با دبیری روحانی در شورای عالی امنیت ملی در دوره خاتمی، او و خاتمی نیز اندک اندک به هم نزدیک شده اند و از روابط خوبی با بکدیگر برخوردارند.

با این حال همان‌گونه که گفته شد، روحانی جز سابقه عضویت در جامعه روحانیّت مبارز، سابقه عضویت در هیچ‌کدام از احزاب و تشکیلات سیاسی را ندارد. البته او در چند سال گذشته به نوعی با جامعه روحانیت نیز قهر کرده و در جلسات این تشکل نیز شرکت نمی‌کند. حزب اعتدال و توسعه که نزدیکترین حزب سیاسی به حسن روحانی محسوب می شود نیز وزن چندانی در معادلات سیاسی حاکم بر فضای کشور ندارد. نتیجه غیرمستقیمی که می‌توان گرفت این است که روابط دوستانه روحانی با جناح‌های اصلی سیاسی و احزاب بزرگ و مهم کشور هیچگاه تا آن اندازه قوی نبوده است که به حضور تأثیرگذار او به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در آن‌ها بیانجامد. به طور خلاصه، روحانی به واسطه سابقه حضور در نهادهای مهم تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری نظام با چهره‌های مختلف سیاسی و به خصوص در جناح اصولگرا ارتباطاتی دوستانه دارد ولی این ارتباط‌ها بیش از آن که با تشکیلات و احزاب باشد، با افراد و شخصیت‌هاست. ولی آیا این دوستی‌ها و ارتباطات نزدیک به معنای حمایت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان هم خواهد بود یا نه؟ به عبارت دیگر، اگر روحانی تصمیم دارد که به طور جدی به میدان انتخابات وارد شود، وقت آن است که ارتباطات فردی خود را به سمت ارتباطات تشکیلاتی هدایت کند. او باید دوستان خود در جناح‌های مختلف را مجاب کند که جریانات متبوع خود را به حمایت از او وادارند وگرنه حمایت تک‌چهره‌ها برای او راهگشا نخواهد بود.

10- تفکرات و جهت‌گیری‌های سیاسی: قوّت و ضعف

جز در سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب، فضای سیاسی کشور هیچ‌گاه تا این اندازه متکثر نبوده است. به جرأت می‌توان گفت که تا سال 84 عملاً جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان (چپ‌ها و راست‌ها) در مجموعه نیروهای سیاسی داخل نظام، صحبتی از گروه‌های دیگر نبود. اما اکنون و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92، جز آن که جناح اصولگرا خود حداقل به 5 زیرمجموعه دیگر قابل تقسیم‌بندی است، اصلاح‌طلبان نیز به دو تا سه گروه اصلی قابل تقسیم هستند و غیر از آن هستند افراد و گروه‌هایی که در میانه و یا خارج از این دو جناح به نقش‌آفرینی مشغولند. حکایت دارودسته احمدی‌نژاد را هم البته نباید فراموش کرد. با این حال تا سال 84 قطعاً در همه تقسیم‌بندی‌های رایج آن دوره، روحانی جزئی از جناح راست، محافظه‌کار و یا اصولگرا بود. در ماجرای اولین انتخابات ریاست جمهوری، روحانی در جامعه روحانیت مبارز جزء مخالفان بنی‌صدر بود. پس از آن و در قضیه عزل بنی‌صدر نیز او نقش مهمی داشت. در مجالس سوم و چهارم که دعوای میان نیروهای خط امامی (چپ‌ها) و جناح راست، دعوای سیاسی اصلی کشور بود، روحانی از مخالفان سرسخت چپ‌ها به شمار می‌رفت و قضیه دعوای او و محتشمی‌پور هنوز معروف است. پس از آن که در سال 1371، روحانی به خواست هاشمی رفسنجانی جایگزین علی اکبر موسوی خوئینی‌ها در ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری شد، تقریباً بیشتر نیروهای اصلاح‌طلبی که در آنجا مشغول به فعالیت بودند مثل سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار، عباس عبدی و...  مجبور به خداحافظی از این مرکز پژوهشی شدند و دل‌چرکینی آن‌ها از این موضوع به نظر می‌رسد که هنوز از خاطرشان نرفته باشد. حصر آیت‌الله منتظری، قضایای مربوط به کوی دانشگاه تهران و به خصوص سخنرانی معروف روحانی در بیست‌وسوّم تیرماه سال 1378 نیز در دوره دبیری او در شورای عالی امنیت ملی رخ داده است و بخشی از اصلاح‌طلبان روحانی را در این قضایا مقصر می‌دانند.

رویدادهای فوق هرچقدر که برای اصلاح‌طلبان تلخ بوده اما برای اصولگرایان به همان اندازه شیرین بوده است. با این وجود تقریباً همه خاطرات شیرین اصولگرایان از روحانی به قبل از سال 84 باز می‌گردد. روحانی پس از کناره‌گیری از دبیری شورای عالی امنیت ملی در سال 84، از نخستین افرادی بوده که علم مخالفت با دولت احمدی‌نژاد را برافراشته است. او به همراه علی اکبر ناطق نوری نخستین کسانی بودند که نسبت به انحراف احمدی‌نژاد از مفهوم مهدویت هشدار دادند. همچنین او تقریباً بیش از یک سال قبل‌تر از خاتمی و حتی موسوی و کروبی سلسله سخنرانی‌هایی را آغاز کرد که در آن ها با استناد به آمار و واقعیت هایی که توسط کارشناسان مرکز تحقیقات استراتژیک استخراج می‌شدند، نسبت به عواقب آینده روی کار بودن احمدی‌نژاد هشدار می‌داد. هرچند بسیاری از آن پیش بینی‌ها اکنون محقق شده اند اما در آن زمان این انتقادات به مذاق اصوگرایانی که هنوز حامی احمدی‌نژاد بودند خوش نیامد و کار تا آن جا پیش رفت که علاوه بر قطع بودجه مرکز تحقیقات استراتژیک از سوی دولت، برخی روزنامه‌ها نیز به دلیل انعکاس سخنان انتقادی روحانی توبیخ یا توقیف شدند.

روحانی علاوه بر اینکه به سخنرانیهای بسیار تند خود علیه دولت احمدی‌نژاد تا روزهای آخر مانده به انتخابات سال 88 ادامه داد چند روز مانده به آن انتخابات با صدور اطلاعیّه‌ای که البته تنها خطاب به مردم سمنان بود به حمایتی تقریباً علنی از نامزدی میرحسین موسوی پرداخت. حزب اعتدال و توسعه و سایت آفتاب‌نیوز نیز در دوره انتخابات از جدی‌ترین حامیان موسوی به شمار می‌رفتند و به علاوه حسین فریدون، برادر حسن روحانی، از جمله افرادی بود که در مناظره معروف میان موسوی و احمدی‌نژاد به همراه موسوی در استودیوی مناظره حاضر شده بود. همه این‌ها به تنهایی برای به‌خشم‌آوردن اصولگرایان کافی بود ولی روحانی به این نیز بسنده نکرد و تا مدت‌ها حاضر نشد که به موضع گیری شفّاف علیه حوادث پس از انتخابات سال 88 بپردازد. تنها پس از اتفاقات 25 بهمن ماه سال 88 بود که او در یک مصاحبه کوتاه از آنچه که رخ داده بود به عنوان یک اتفاق ضدّ انقلابی اسم برد و این البتّه برای به دست آوردن دل اصولگرایان تندرو هرگز کفایت نمی‌کرد. همه اینها باعث شده است تا در حال حاضر اصولگرایان تندرو روحانی را به زعم خود جزء ساکتین فتنه و خواص بی‌بصیرتی طبقه‌بندی کنند که حتی صلاحیت حضور در انتخابات را هم ندارد.

به این ترتیب روحانی در سال‌های گذشته به تدریج از اصولگرایان جدا و به اصلاح‌طلبان نزدیک شده است. اما خاطرات نه چندان خوش اصطلاح‌طلبان از روحانی از یک سو و عدم تمایل روحانی برای نزدیک‌شدن بیشتر به آن ها از سوی دیگر باعث شده است که حمایت حداقل بخشهای تندروی اصلاح‌طلبان از روحانی در صورت نامزدی در انتخابات آینده با امّا و اگرهای جدّی همراه باشد. به شکل مشابهی موضع گیری‌های چند سال اخیر روحانی که با مواضع رسمی اصولگرایان تفاوت‌های آشکاری داشته نیز اصولگرایان نظامی و حامی دولت را به دشمنان قسم خورده روحانی تبدیل کرده است. بنابراین روحانی اگر به فکر تشکیل دولت وحدت ملی است در فرصت باقی مانده تا انتخابات چاره‌ای جز تلاش برای برطرف کردن دل آزردگی‌های سابق اصلاح طلبان و نیز جلب اعتماد مجدد دوستان اصولگرای خود ندارد.

11-  اخلاق و روانشناسی شخصی: ضعف

روحانی به لحاظ ویژگی‌های روحی و روانی، آنگونه که در انظار و افکار عمومی تاکنون جلوه کرده است از شخصیتی درونگرا برخوردار است که این درونگرایی از سوی مخاطبانش ممکن است به نوعی غرور نیز تعبیر شود. جز عکس معروف او که با جک استراو در حال بگوبخند و شوخی است کمتر در حال مزاح با اطرافیانش دیده شده است. البته از طرف دیگر او شخصیتی آرام و صبور دارد و تا به حال عصبانیّت، خشم و یا رفتارهای هیجانی و پیش‌بینی‌نشده از او دیده نشده است. برخی معتقدند که روحانی جز خودش کس دیگری را قبول ندارد و برخی دیگر برعکس او را شخصیتی اهل مشورت و مشورت‌پذیر می‌دانند. به طور کلی می‌توان گفت که او به لحاظ شخصی محافظه‌کار است و به خصوص تلاش دارد که در افکار عمومی چهره‌ای کاملاً منطقی و متعادل از خود نشان دهد که البته در این زمینه موفّق هم بوده است. البته هم زمان این ویژگی روحانی باعث می‌شود که تا حدود زیادی عنصر جذابیّت در افکار عمومی را از دست بدهد.

12- ارتباطات مردمی: ضعف

تاکنون جز در محافل و جلسات رسمی سیاسی، روحانی فقط در راهپیمایی‌های رسمی، مجالس ختم و یا تشییع جنازه شخصیّت‌های سیاسی و مذهبی دیده شده است و این برای شخصیّتی که می‌خواهد نامزد ریاست جمهوری شود به نظر چندان مناسب نمی‌آید. البته روحانی اهل ورزش است، اما ورزش‌های مورد علاقه او نیز به نوعی هستند که از او امکان تماس با مردم طبقه متوسط را گرفته است. مثلاً او به اسکی علاقه‌مند است که ورزشی گران محسوب می شود و شاید البته کمتر کسی هم روحانی را در لباس اسکی در پیست اسکی توچال بشناسد.

حضور در نمایشگاه‌های کتاب، سالن‌ها و استادیوم‌های ورزشی، رویدادهای فرهنگی و هنری و ... ضمن اینکه می‌توانست به روحانی در شناخت وضعیت اجتماعی کشور بیشتر کمک کند چهره صرفاً سیاسی او را نیز تعدیل می‌کرد و از او برای مردمی که دلمشغولیهای عمده‌شان غیر سیاسی است تصویری نرم‌تر و معتدل‌تر می‌ساخت. او در سال‌های گذشه فرصت‌های زیادی را برای حضور در اجتماعات و محافل غیر سیاسی از دست داده است و در چهار ماه آینده نیز هرگونه حضور روحانی در چنین فضاهایی به تلاش او برای کسب محبوبیت ارتباط داده خواهد شد. با این حال روحانی نباید فرصت‌های باقی‌مانده را از دست بدهد چرا که ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. مردمداری و مردم‌دوستی نزد ایرانیان ارزش و اعتبار فراوانی دارد و روحانی باید بیش از پیش این خصیصه را در خود تقویت کند.

13- ارتباط با نهادهای غیر سیاسی: ضعف

روحانی در سال‌های حضور در مرکز تحقیقات استراتژیک و به خصوص بعد از سال 84، توانسته ارتباطات خوبی با استادان دانشگاه و کارشناسان حوزه های اقتصادی و سیاسی برقرار کند. در سال‌های حضور او در این مرکز پژوهشی، نشست‌های تخصصی و همایش‌های علمی متعدّدی برگزار شده که در آن‌ها صاحب‌نظران حوزه های اقتصادی، سیاست خارجی و جامعه‌شناسی در کنار روحانی به بیان دیدگاه‌هایشان پرداخته‌اند. با این وجود متأسفانه عمده این ارتباطات همانگونه که اشاره شد با صاحب‌نظران و فعّالان مسائل اقتصادی و اساتید روابط بین‌الملل و سیاست خارجی بوده است. به بیان دیگر، روحانی و تیم مشاوران و دستیاران او به طور سهوی یا عمدی حوزه‌های فرهنگی، هنری و ورزشی را فراموش کرده‌اند و یا چندان چندی نگرفته‌اند. اگر حجم روابط روحانی با هنرمندان، اهل فرهنگ و ورزشکاران را با شخصیّت‌هایی مثل محمّد خاتمی و یا حتی محمّدباقر قالیباف مقایسه کنیم متوجه ضعف مفرط روحانی و تیم دستیاران او در این زمینه خواهیم شد. روحانی چاره‌ای ندارد جز اینکه تا چند ماه آینده از طریق برخی دوستان نزدیک خود که اتفاقاً ارتباطات خوبی با اهل فرهنگ و هنر نیز دارند- مثل صادق خرّازی- به ترمیم روابط خود با این حوزه بپردازد. در حوزه ورزش نیز باید ضمن پرهیز از رفتارهای عوامگرایانه ای که بیش از کسب محبوبیت ممکن است باعث تخریب چهره روحانی شوند، او به چهره‌های تحصیل‌کرده و خوشنام ورزشی نزدیک شود. افرادی که در حوزه فعالیّت ورزشی‌شان دارای شخصیتی مشابه روحانی هستند.

14- ارتباطات رسانه‌ای: قوّت

هرچند رسانه اختصاصی روحانی یعنی سایت آفتاب‌نیوز در حال حاضر دوران رکود خود را سپری می‌کند اما می‌توان با سرمایه‌گذاری مجدّد در این سایت و بهره‌گیری از نیروهای توانمند این سایت خوشنام را به روزهای اوج خود بازگرداند. به غیر از آن، روحانی از روابط خوبی با مدیران مسؤوول و سردبیران بیشتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب و نیز روزنامه‌های جمهوری اسلامی و اطلاعات برخوردار است و روزنامه‌های اعتماد، شرق، آفتاب یزد و آرمان و نشریاتی مثل مهرنامه و ... در سال‌های گذشته همواره رویکرد مثبتی نسبت به روحانی داشته‌اند.

در میان سایت‌های خبری نیز غیر از سایت آفتاب، سایت‌هایی مثل انتخاب و آریانیوز سمپات روحانی محسوب می شوند که البتّه در مقایسه با حجم سایت های فلّه‌ای وابسته به نهادهای نظامی و دولتی شاید به چشم نیایند. سایت بازتاب امروز که از سایت‌های بسیار نزدیک به آیت‌الله هاشمی محسوب می شود تاکنون موضع مناسبی نسبت به نامزدی روحانی نداشته است.

به غیر از این روحانی در میان رسانه‌های بین‌المللی نیز چهره شناخته شده‌ای است و آن‌ها معمولاً اخبار مرتبط با روحانی را مهم ارزیابی می‌کنند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که روحانی به رسانه جدیدی نیاز نداشته باشد، تنها کافی است که یک مدیریت مناسب بر ارتباطات او با رسانه‌ها حاکم شود تا او از‌ابزارهای رسانه‌ای موجود نهایت استفاده را ببرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد